نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (472)
ســوره 2 : بقـــره ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )
( قسمت هشتـــاد و ســـوم )
نــور رســول الله (ص)
( جزء دوم صفحه 33 )
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ
213 ـ کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ
لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ
بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ
اللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
مردم همه یک گروه و یک ملّت بودند ، خداوند پیمبران را فرستاد که مؤمنان را بشارت
و کافران را بیم دهند ، و با آن ها نامه فرستاد ، براستی و درستی ،
تا میان مردم در آن چه با هم اختلاف دارند ، به حق حکم کنند ، ولی از میان آن گروه ،
تفرقه نینداختند و اختلاف نکردند مگر کسانی که کتاب به آن ها فرستاده شده ،
آن هم پس از آن همه پیغام های روشن ! و به واسطه حسدی که داشتند ،
آن اختلاف و دو دستگی میان آنان نمایان شد ،
پس خداوند کسانی را که استعداد ایمان داشتند راهنمایی کرد
تا به آن چه دیگران در آن اختلاف کرده بودند ایمان بیاورند ،
و به توفیق و خواست خداوندی ، حق را پیروی کنند ،
که خدا راهنمای آن کس است که بخواهد به سوی حق در راه راست رود .
این آیت به ذوق جوانمردان طریقت اشارتی و رمزی دیگر دارد !
می گوید : خداوند عالم ،
دارنده ی جهان و دانای نهان ،
در آغاز که خلق را آفرید ،
در پرده ی تاریکی آفرید ،
و چون در نهاد چنین بود ،
تاریکی همه عالم خلق را فرا گرفت !
و در آن پرده ی تاریک ، همگی یک گروه بودند ،
که جملگی در تاریکی غیب گِـــرد آمده ،
و همگی اسیر نهاد خویش بودند ،
در خرابات نهاد خود برآسوده است خلق
غمزه بر هم زن یکی تا خلق را بر هم زنی !
پس ، از جهان بی نهایت ،
بریدی سوی آن خلق رسید ،
و آگهی داد که :
خداوند خلق را در تاریکی آفرید ،
و نــــــــــور خود را بر آنان بیفکند ،
پس هرکس را که آن نـــور اصابت کرد راه یافت ،
و آن که به آن روشنی نرسید گمراه شد ،
آن نـــور ، رســـول خـــدا(ص) بــــود ،
که از بی نهایت روی به آن ها نهاده ،
و همه از درِ آگاهی درآمدند ،
در حالی که همگی اسیر ارادت ،
و مقهــــــــور مشیّت ،
گوش بر بخت خویش نهاده ،
که بر ایشان چه حکم رانَد ،
آنگاه دست تقدیر ایشان را به دو صنف کرد ،
نیک بختــــــــان ، بد بختــــــــــان ،
نیک بختان را گفت : اینان بهشتی اند ،
و بدبختان را گفت : ایشان دوزخی اند ،
می گوئیم بی آن که از ملامت کسی باک داشته باشیم ،
و ما را رسد ، هرچه کنیم ،
و در آن پشیمانی نیست ،
لختی اهل سعادت ، بی هیچ موافقت ،
لختی اهل شقاوت ، بی هیچ مخالفت !
پس هرکه ایمان آورد سود او بود ،
و هرکه کفـــــــر آورد ، زیـــــــان او بود !
نه آن ها که وفــــــــا کردند ما را سودی است ،
و نه آن ها که جفــــــــا کردند ما را زیانی است !
مَثَل مؤمن و کافـــــــر به داستان بازرگانی مانَد
که مِشک داشت و از ترس راهزنان ،
آن را در میان مشتی انگدان (گیاه انغوزه) نگاه داشت ،
که انگدان بد بو ، بوی مشک گرفت !
و مشک خوش بوی ، بـوی بد انگدان گرفت !
چون بازرگان به مقصد رسید ، و ایمن شد ،
بساطی فراهم ساخت و مِشک و انگدان را بر آن نهاد ،
تا آن که باد جهیدن و نسیم وزیدن گرفت ،
و هر دو بوی عاریتی را از دست دادند !
و بوی اصلی خود را پراکندند !
و دوام و خوش رنگی انگدان از آن مِشک شد !
که روشن و با دوام گشت ،
و سیاهی و تیرگی مِشک به انگـــــدان رسید ،
که رنگ آن تیــــــــره و سیـــــــاه گشت !
همچنین در نهـــــاد آدمــــی ،
بـــــــوی مؤمــــــن به کافــــــر رسید !
و بوی کافــــر به مؤمـــــن رسید !
پس آن خوبی ها و حسنات
که در دنیا از کافر به وجود آید ،
همه از آن رائحه ی مؤمن است !
و سیّئات و بدی ها که در دنیا از مؤمن به وجود آید ،
از رائحه ی کافـــــر است ،
و فردا که بساط عدل الاهی بگسترانند ،
و باد عنایت بگشایند ،
حسنـــــــــــات کافــــــــــر با مؤمـــــــــن شود ،
و سیّئــــات مؤمــن با کافـــــر شود !
و حکم اوّلی و قضـــاء ازلی در رسد !
عــاریــــت واسِتانَد !
اصل به اصل برگردد ،
پــــــــــاک ، پـــاک شود
و ناپــــــــاک ، ناپــــــــاک بماند !
این جمعه هم گذشت و نیـــامد !
همه مشکلات و گرفتاری های ما
ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان
محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا
قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است
پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم
موضوع :